آموزش دزدی و پرورش دزدان در کلاس اختلاس...

مقدمه

در این حکایت منظوم سیستم فاسد اداری کشور ایران  به نقد کشیده شده و جریان اختلاس های چند هزار ملیاردی ترسیم  شده است

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
آخرین تغییرات:
توسط
نسخه چاپی شعر
زنگ انشا در کلاس اختلاس
مکتبی در دیار خوبان است
افتخاری برای ایران است
پایه ی آن به گُرده ی مردم
خرج آن از سپرده ی مردم
آن دبستان کند به درسی چند
هر گدا را دو روزه ثروتمند
بهر آنان مدارکی جعلی
منتشر کرده بهتر از اصلی
مدرکش فوق سطح دانشگاه
معتبر بین عده ای خود خواه
هر کلاسش برای هر منظور
گشته تأسیس و پرورد مأمور
فی المثل آن یکی که معروف است
نام آن « اختلاس مکشوف » است
این کلاس و نوابغ اش، کامل
نام شاگردِ اوّلش، « فاضل»
تایرِ هوش او پُر از باد است
مثل فامیل او « خداداد » است
کار او شد ولی چه بد فرجام
طفلکی گشته نوجوان، ناکام
مُردنش از عیوب قانون بود
اشتباه از جناب قارون بود
گر بخواهد چنین کُند قانون
مفسدان را چنین کند مدفون،
یک نفر زنده هم نمی ماند
تا که حُکم بقیه را خواند
از همین رو پس از غم فاضل
حکم کشتن شود به کل باطل،
تا دبستان شان دهد هر روز
نخبگانی چنین جهان افروز
همکلاس زرنگ او « شهرام »
کرده با رشوه هر کسی را رام
او برای رضایت یزدان
رشوه ها می دهد به مسئولان
تا که غارت کند به آسانی
ثروت بی حساب ایرانی
مابقی هم زرنگ و با هوشند
مردمان را سه وقته می دوشند
بچه هایی به هر جهت آزاد
هر یکی خود، خدای استعداد
شخص « قارون» معلم آنهاست
او زرنگ و به کارِ خود داناست
ذره ای زشتی اش نمایان نیست
غیر از او خبره در دبستان نیست
او خودش هم مدیر و هم ناظم
می کند هرچه می شود لازم
وضع قانون به دست او باشد
پیچ هر فتنه شست او باشد
او که مامور انگلستان است
مجری نقشه های شیطان است
پس کند بر جماعتی تدریس
راه و رسم و طریقت ابلیس
کرده بنیان زیاده خواهی را
کرده احیا بساط شاهی را
می کند کج روی چنین مرسوم
تا شود رزق مردمان مسموم
پرورش می دهد جوانانی
مجری اختلاس پنهانی
چونکه آینده دست ایشان است
طالع این وطن درخشان است!....!
زنگ انشا در آن دبستان بود
صحبت از کار و شغل ایشان بود
شد سؤالی چنانچه باشد مُد
«ای عزیزم چه کاره خواهی شد؟»
«خاوری» همکلاس « شهرام» است
بچه ای با وقار و آرام است
او که فهمیده در گذر پل چیست
شیوه ی غارت و چپاول چیست ،
پس مداوم یقین وضو دارد
پینه ای از ریا به رو دارد
او بیامد دو صفحه انشا خواند
شرح برنامه های خود را خواند
با سپاس از معلم و تعظیم
کرده آینده را چنین ترسیم:
« پول و ثروت علاج هر درد است
نردبانی برای هر فرد است
شغل انسان اگر بسازد پول
آدمی می شود یقین مقبول
بنده هم می روم پیِ کاری
تا بیابم دلارِ بسیاری
بلکه من هم رسم به مقصودم
شُهره گردم کنار معبودم
پول مردم سپرده در بانک است
حاصل نفت شان دراین تانک است
با زد و بند و حیله و ترفند،
از طریق رفیق و خویشاوند،
می رسم تا ریاست بانکی
طبق قانون رایج یانکی
بانک ملی که غُول ایران است
بهترین جا برای جولان است
گر نشد، ملت و تجارت هست
در سپه هم مجال غارت هست
می روم در یکی شوم مسئول
تا بریزم به هر حسابم پول
گور بابای مردم و قانون
زیر پا هر دو را کنم مدفون
تازه هر جا خلاف آداب است
پیچ قانون به دست ارباب است
تا زمانی که رو شود دستم
بر سر کار و پُستِ خود هستم
اختلاسم اگر عیان گردید
بنده را کس نمی کند تهدید
چون به محضی که قصه ام شد فاش
من به دستور عده ای کلاش
با هماهنگی شریکانم
در فراسوی مرز ایرانم
پس هراس از فشار قانون نیست
این میان کس حریف « قارون » نیست
کشوری خَر تُو خَر که ما داریم
در فنا فرصت بقا داریم....
چونکه پُر شد حساب من از ارز
بی جهت در وطن نگردم هرز
تا که قانون به خواب و رویایی است
چاره ام در جواز و ویزایی است
پس چنین با وساطت همراز
می کنم سوی قبله ام پرواز
می روم در تورنتو یا لندن
جان خود را چنین به در بُردن
می برم ارز خود به صرافی
تا خرم بنز و قصر اشرافی
راحت و با بساط آرایش
می شوم غرق عیش و آسایش
روز و شب پس صفا کنم آنجا
شکر و حمد خدا کنم آنجا
در کنار عیال و فرزندم
پس به ریش بقیّه می خندم »
آن معلم برای او کف زد،
ملتی پشت بانک او صف زد!....!؟
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
ببخشید که اینهمه طولانی بود
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

پی نوشت

.

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
‌ بنده از هر دولتی در هر زمان متشکرم
جای هر مرد و زن و پیر و جوان متشکرم
گر چه ملت قدر این دولت نمی داند ، ولی
من به جای مردم نامهربان متشکرم
هر چه می گردد گران اینجا فروشش بهتر است
ای که سازی مرغ و بنزین را گران متشکرم
جای روحانی بود در مسجد و منبر ، ولی
گر برد طیاره را تا آسمان متشکرم
این هواپیما کند قطعا سقوطی در بهشت
ای که ما را می رسانی تا جنان متشکرم
در صورت تمایل شما می توانید چند شعر تلخ و شیرین با موضوع طنز سیاسی اجتماعی را در صفحه ی زیر مطالعه فرمائید
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

.

دولت ها عصاره ی ملتها هستند
از میان ملتی دزد و بی انصاف نباید انتظار داشت دولتی سالم و خدمتگزار بر سر کار آید.....
تمام مفاسدی که در نهادها و ادارات و ارگانهای مختلف اتفاق می افتد عاملانش از خارج نیامده اند بلکه از دل مردم ایران بیرون آمده اند   
قبلا فکر می کردم در کشور ما تعداد معدودی دزد وجود دارد
گمان می کردم تنها عده ای خاص هستند که وقتی در یک موقعیت مناسب قرار می گیرند دست به اختلاس های چند هزار ملیاردی می زنند.....
اما امروز نظرم در مورد مردم کشورم به کل تغییر کرده است
خیلی دلم می خواست واقعیت غیر از این باشد اما امروز بر این باورم که به جز عده ی معدودی از مردم ایران همه مجرمان و متهمان پرونده های اختلاس های چند هزار ملیاردی هستند
از نانوای بی انصافی که ارزش کنجدی که روی نان می پاشد کمتر از یک پنجم پولی است که بابت آن از مشتری می گیرد.....
تا آن کارمندی که به راحتی برای انجام کاری که حقوق ماهیانه می گیرد از ارباب رجوع طلب رشوه می کند
و یا راننده ی سرویسی که مسیر 5 کیلومتری را 6 کیلومتر محاسبه می کند
و یا پرستاری که در حد امکان از داروی بیمار می دزدد
و یا جناب پزشکی که برای انجام عمل جراحی علاوه بر دستمزد مصوب از بیمارش طلب زیر میزی می کند
و یا همکار برقکار صنعتی ما که جنس بنجل چینی را بجای تله مکانیک فرانسه و زیمنس آلمان به مشتری قالب می کند
و یا کارگری که در ساعت کار بجای کار چرت می زند....
و یا آن مامور محترم پلیس که در ازای اجازه ی عبور کالای قاچاق پولی گرفته و محموله را نادیده می انگارد
و یا قاضی پست فطرتی که در ازای مبلغی رشوه حکمی خلاف انصاف و عدالت صادر می کند.....
همه و همه در حد توان دزد تشریف دارند
واقعیت این است که ما ایرانیان (به جز عده ای معدود) همگی دزدیم منتها هر یک از ما در حد توان می دزدیم
امروز به این نتیجه رسیده ام که هر کدام از ما ایرانیان اگر بجای شهرام جزایری و یا بابک زنجانی و یا جناب خاوری و یا حسین فریدون هم بودیم دقیقا همان میزان اختلاس می کردیم که آن بزرگواران مرتکب شده اند....
باور بفرمائید هر کس ندزدیده نتوانسته و اگر کم دزدیده توانش بیش از این نبوده است
حال به این نتیجه رسیده ام که مردم ایران هنوز ظرفیت و لیاقت و استحقاق دمکراسی را ندارند و بهترین نوع حکومت برای ما ایرانیان نه جمهوری که استبدادی خشن و غیر قابل انعطاف از نوع رضاشاهی است تا بلکه با انداختن یک نانوای خلافکار به داخل تنور بقیه ی خلافکاران حساب دست شان بیاید و ماست های شان را کیسه بیندازند....
از خدا خواهم رضاشاهی دگر
تا نماید خائنان را در به در.....
آمین یا رب العالمین
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
آن بی پدری که عضو دولت باشد ؛
در فکر چپاول از رعیت باشد ؛
از دشمن اگر رود سیتی زن گیرد
از بهر فرار بعد غارت باشد
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
آن دوره که دولت ستمشاهی بود
کی اینهمه اختلاس و خودخواهی بود؟
آن نهضت و وعده ی عدالتخواهی
با حربه ی دین فریب و گمراهی بود
در صورت تمایل چند شعر سیاسی کوتاه را در صفحه ی زیر مطالعه فرمائید
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
.

دیدگاه و پیام شما

از اینکه دیدگاه خود را به اشتراک می‌گذارید، سپاسگزاریم.

نظر توسط

سلام استاد عزیز واقعا که خوب و درست زدی رو هدف که ما مردم ایران به نوعی و در حد توان شخصی خودمان دزدی میکنیم و علاج این لاعلاج هم از دست شخصی قاطع چون رصاشاه بر می آید و بس انشاله که به نوعی همه از این دزدی کثیف که ایران و ایرانی و نسل آینده مون و فنا خواهد کرد دست برداریم

نظر توسط

البته استاد به این موصوع هم ی اشاره کوچکی. کنیم که ریشه خراب شده نظام دزد هست و دزد پرور اگر بالادستی رشوه گیر و دزد نباشه قطعا نمیزاره زیر دستش مرتکب دزدی و اختلاس بشه و همین زنجیره که از راس هرم به پایین بیاد ریشه درزدی و اختلاس برچیده میشه .
روحش شاد امیر کبیر، که همچین شگردی را در زمان صدارتش پیشه گرفته بود

نظر توسط Mofidifar Admin


بله دقیقا درست می فرمائید
سما مطمئن باشید اگر در یک مجموعه بالا دستی ها پاک و درستکار باشد امکان فساد آنگونه که در سیستم مدیریتی جمهوری اسلامی ایران رایج است امکان پذیر نیست

و مطلب دیگر اینکه اگر در جامعه ای اکثریت مردم به راه خطا می روند یقین داشته باشید که حاکمان آن جامعه به بیراهه می روند

چنانچه حدیث داریم که می فرماید

«الناس علی دین ملوکهم»؛
البته استاد به این موصوع هم ی اشاره کوچکی. کنیم که ریشه خراب شده نظام دزد هست و دزد پرور اگر بالادست

نظر توسط داود محمودی از اراک

باسلام به محضر استاد مفیدی فر از سرودن اشعار روان و جذاب پیرامون کل موضوعات مخصوصا اختلاس و سوء استفاده از بیت المال توسط اختلاسگران سپاسگزارم - عمرتان مستدام و تنتان سالم باد انشاءلله تعالی

نظر توسط Mofidifar Admin

سلام بر شما فرهیخته ی گرامی

از نظر لطف حضرتعالی و ابراز محبت تان بی نهایت سپاسگزارم و برای تان بهترین ها را از خداوند کریم مسئلت دارم

سلامت و موفق و سرافراز باشید ان شاءالله

نظر توسط مسعود

منجی:

نظر توسط Alpha

دوست گرامی کاش به دلیل اینکه این دزدی ها صورت میگره هم اشاره داشتی اگر یک پلیس و حافظ امنیت جامعه رشوه میگره دلیلش اینکه پولی که قاچاقچی بهش میده پر سود تر از پول دولت هست با مثال گفتم که توجیه بشید با تشکر

نظر توسط

سلام بر شما هموطن عزیز و بزرگوار

البته آنچه جنابعالی فرمودید ظاهر قضیه بود
درست است که مزدی که یک پلیس از خزانه ی ملی می گیرد در برابر رشوه ای که از قاچاقچی ها می گیرد بسیار کمتر است اما برکت پول حلال کجا و آتش مال حرام کجا؟؟؟؟

اگر ما تفاوت رزق حلال و حرام را بدانیم و باطن گناه را بشناسیم حتی در ازای رسیدن به تمام دنیا هم گناهی مرتکب نمی شویم چنانچه حضرت علی علیه السلام در حدیثی گهربار می فرماید:

اگر تمام دنیا را به من بدهند حاضر نیستم که پوست جویی را از دهان مورچه ای به ظلم بگیرم

و صد البته این دقت نظر حضرت امیر دلیل دارد و دلیل اصلی آن این است که باطن گناه ولو گناهی کوچک باشد چنان زشت و ناپسند و وحشتناک است که تمام دنیا هم در برابر آن بی ارزش جلوه خواهد کرد

چنانچه حضرت امام رضا علیه السلام باطن گناه را کثافت معرفی کرده اند....

در صورت تمایل با مراجعه به صفحه ی زیر حکایتی در این زمینه را مطالعه فرمائید

https://www.mofidifar.com/حکایات/گناه

سلامت و عاقبت بخیر باشید ان شاءالله
Alpha دوست گرامی کاش به دلیل اینکه این دزدی ها صورت میگره هم اشاره داشتی اگر یک پلیس و حافظ امنیت جامعه رش

نظر توسط خدیجه فروزنده

نسلام برخدا خدای آسمانها خودت کمک کن پاکارد. در پدر مادرم خودت شفا بده دختر داشم مریضیش را خوب کنه خدا تشکر میکنم ای خدا فقط همونه خوب باشند هرچی مرس
یکی درد تو شکمم دارم خودت شفا بده شب یلدا خودم خدایا منو ببخش که برای عید شب یلدا خدا هدیه اینهارا بدی ای خدا دوریت برآبی خدا نماز هدیه میخونم