پندی آموزنده و حکیمانه از پدر بزرگوار

مقدمه

سالها قبل پدرم به بنده نصیحت فرمودند که حرف دو کس را گوش نکن ،

اول پزشک لاغر و دوم واعظ چاق ..........

با عرض معذرت از تمام پزشکان لاغر و واعظین چاق....

آخرین تغییرات:
توسط
نسخه چاپی شعر
نصیحتی حکیمانه
فرموده پدر به بنده پندی
از حکمت و قول حق پسندی
گفت : از سخن دو کس حذر کن
بر این دو به ظن بد نظر کن
اول ؛ سخن پزشک لاغر
آن مردنی خمیده پیکر
دکتر که کچل بُوَد به دنیا
هرگز نکُند کچل مداوا
بیچاره اگر بر او هنر بود
کی فرق سرش سفید و گر بود ؟!
دوم سخن همان شکم دوست
آن واعظ چاق و آن که بدخوست
آن کس که خطابه اش به زُهد است
اما بخورد به وعده شِش دست
شخصی که خودش بُوَد بداخلاق،
در کوچه تو را زند به شلاق،
بر قلب تو چون عدو بتازد،
کی خلق زمانه را بسازد؟
کی رفته کسی به جمع اوتاد
با زور و فشار گشت ارشاد؟
کی جامعه با دروغ و سانسور
عامل شده بر کتاب و دستور؟
اندیشه و طینت ریایی
کی جامعه را کند خدایی؟
آن کس که رطب بخورده اندک
کی منع رطب کُند به کودک؟
این سیره ی پاک مصطفی (ص) بود
آن کس که خطابه اش شفا بود
او با روشی درست و معقول
اقوام عرب نموده مقبول
در مدت کم جماعتی پَست
آن قوم پلید و وحشی و مست
آورده به محضر تمدّن
با سیره و راهِ «خود عمل کن»
اما چه بسا فریضه ای را
بر گوش شما بخوانده مُلا
اما خودِ او نکرده رفتار
پس بهره نمی برد از آن کار
واعظ چه بسا رَوَد جهنّم
اما تو رَوی جنان خرّم
زیرا خود او به باورش نیست
آن گفته که شک برابرش نیست
اما تو عمل کنی به حرفش
این عمر گران کنی تو صرفش،
پاداش تو پس یقین جنان است
قصری که سرای صالحان است
ان شاء الله
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

پی نوشت

شاید تا به حال دیده باشید که فرضا پزشکی یک ساعت از مضرات سیگار حرف می زند....
بعد سر حساب می شوید که خودش سیگاری است....

یا فلان روانشناس چقدر زیبا از روش تربیت فرزند و طرز رفتار با همسر سخن می گوید ولی در خاتمه ی سخنرانی می گوید:
ببخشید
باید بروم چون ساعت 11 جلسه ی دادگاه برای طلاق همسرم تشکیل میشود...
و یا فلان واعظ از مضرات نان حرام و ربا و فضیلت قناعت و زهد و..... سخنرانی می کند اما سر حساب که میشوی می بینی بابا ای ولا.....
خودش عجب مارمولکی است...

اینجاست که باید گفت:

   اگر واعظ نماید منع خرما
 اثر کی می کند چون خورده آن را ؟!.....

و اینچنین است که این وضع ما و مملکت ماست...

دیدگاه و پیام شما

از اینکه دیدگاه خود را به اشتراک می‌گذارید، سپاسگزاریم.

نظر توسط محمد چاکرالحسینی

باسلام
اولا چرا پزشک لاغر وچرا آخوند چاق جسارتن
چاق ولاغری ملاک نمیشودچه بسا پزشکان لاغر
که بسیار بکار خود ماهرند وبسیار متفکر وبلعکس
وچه بسا واعظانچاق که هم کارشان بکارکسی نیست
هم بسیار عالی موعظه میکنند وخود عمل میکنند شما
استاد اقل کم یک جوری ریا کاران را جدا کنید و
نفرمائید واعظ که بعضی خیال کنند همه واعاظ را
میگوئی والا میدانیم نظر شما همان بی عملان است
از جسارت حقیر صرف نظر کنید من ندیده دوستتان
دارم چقدر خوب است قلم رعایت وملاحظه همه چیز وهمه
جا را بکند،، ‌،،،،،،،،،،

نظر توسط

سلام بر شما برادر عزیز و بزرگوار

پیش از هر چیز از اظهار نظرات بزرگوارانه ی شما سرور گرامی بی نهایت سپاسگزارم

خواهش می کنم هر مورد اشکالی را در اشعار و دل نوشته های بنده می بینید حتما به بنده تذکر دهید که در این صورت ممنون دار شما خواهم بود

زیرا بزرگان ما فرموده اند

المومن مرات المومن

و از شما برادر عزیز و دیگر عزیزان هم مسلک بعنوان برادران و خواهران دینی انتظار می رود بنابر حدیث فوق آینه ی بنده بوده و هر موردی از اشتباه و انحراف در بنده مشاهده می فرمائید را به این حقیر سراپا تقصیر گوشزد نمایید

بنده نیز وظیفه دارم در صورت فهمیدن موارد اشتباه و انحراف آنها را اصلاح نمایم

و اما در مورد پزشک لاغر و واعظ چاق آنچه بنده عرض کرده ام خلاف نظر شما نیست

دوباره ملاحظه بفرمائید :

اول ؛ سخن پزشک لاغر
آن مردنی خمیده پیکر

دکتر که کچل بُوَد به دنیا
هرگز نکُند کچل مداوا

بیچاره اگر بر او هنر بود
کی فرق سرش سفید و گر بود ؟!

دوم سخن همان شکم دوست
آن واعظ چاق و آن که بدخوست

آن کس که خطابه اش به زُهد است
اما بخورد به وعده شِش دست....

در قسمت اول پزشکی مد نظر است که خودش مریض است و توانایی بهبودی خود را ندارد پس شما چه توقعی دارید که بتواند بیماری شما را بهبود بخشد....

در قسمت دوم واعظی مد نظر است که خودش به گفته ی خود عمل نمی کند
شما را به زهد و قناعت و خوش رفتاری دعوت می کند اما خودش بد اخلاق بوده و اشرافی زندگی می کند.....

به هر حال از لطف حضرتعالی سپاسگزارم

سلامت باشید ان شاءالله
محمد چاکرالحسینی باسلام اولا چرا پزشک لاغر وچرا آخوند چاق جسارتن چاق ولاغری ملاک نمیشودچه بسا پزشکان لاغر که بسی