بیان مختصری در جواب به برخی از رباعیات خیام. ¡
مقدمه
28 اردیبهشت ماه روز بزرگداشت دانشمند بزرگ ایرانی حکیم عمر خیام است
بدون شک شخصیت علمی این دانشمند بزرگ و آثار علمی او بسیار والاتر از مقام ادبی و شان شاعری اوست اما در ایران و جهان بیشتر خیام را بواسطه ی رباعیات اش می شناسند و این موضوع اجحافی در حق مقام علمی او محسوب می شود زیرا کشفیات و نظریات او در مباحث ریاضی و نجوم و علوم دیگر بسیار ارزشمند تر از معدود رباعیاتی است که به او نسبت داده می شود.
برای نمونه تقویم جلالی که یکی از گاهشمارهای دقیق محسوب می شود توسط حکیم عمر خیام نیشابوری تکمیل شده است، این تقویم دقیق تر از تقویم (خورشیدی) میلادی است، زیرا عدم دقت آن هر 3770 سال، یک روز است در حالیکه تقویم میلادی هر 3330 سال یک روز خطا دارد.
و یا در ریاضی آنچه بیشتر بعنوان مثلت پاسکال شناخته می شود از جمله کشفیات حکیم عمر خیام در علم ریاضی بوده که قرنها بعد دانشمند فرانسوی (پاسکال ) آن را به نام خود ثبت کرده است
حال اینکه چه نیاتی در کار بوده است که شخصیت علمی خیام خصوصا از طرف غربیان کمتر مد نظر قرار گرفته و بیشتر رباعیات منسوب به خیام خصوصا آنهایی که راوی پوچ گرایی و انکار معاد و جهان آخرت است مورد تایید و تمجید قرار گرفته جای سوال است
حتی برخی از رباعیاتی که به خیام نسبت داده می شوند اصلا دور از شان و جایگاه علمی اوست و چنین سخنانی از دانشمندی چون خیام بعید است.
برای مثال در یکی از رباعیاتی که به خیام نسبت داده شده است عالم پس از مرگ چنین توصیف شده است:
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
شاعر در رباعی فوق ظاهرا خواسته است بگوید که انسان پس از مردن تمام می شود و جسم خاکی آدمی را اصل وجود بشر در نظر گرفته است
بنده در جواب ایشان عرض می کنم:
و در جای دیگری جناب خیام فرموده است:
و بنده در پاسخ عرض می کنم:
همچنین در رباعی دیگری می فرماید:
و بنده در جواب عرض می کنم:
واقعیت این است که اصلا وجود انسان این جسم خاکی او نیست چنانچه سلولهای بدن انسان مرتب تغییر کرده و تعویض می شوند بطوری که فرضا بدن بنده و جنابعالی در امروز همان بدن یکسال پیش مان نیست.....
بدن انسان هر 7 سال (یا طبق برخی اظهار نظرها هر 10 سال) بطور کلی عوض می شوند یعنی در هر سیکل ما انسان ها از نظر ظاهر اساساً به انسان جدیدی تبدیل می شویم. چراکه در طی این دوره، تک تک سلول های بدن ما با تعدادی سلول جدید جایگزین می شوند.
سلول های هر فرد دارای طول عمر مشخص هستند و وقتی می میرند با سلول های جدید جایگزین می شوند.
طبق گفته بخش مراجع علمی کتابخانه عمومی نیویورک (Stonesong) حدود 50 الی 75 تریلیون سلول در بدن وجود دارد. هر نوع سلول دارای طول عمر مشخص و متفاوتی است و بعد از مرگ انسان ممکن است چندین ساعت یا چندین روز طول بکشد تا تمام سلول های بدن او بمیرند.
به عبارت دیگر انسانی که فرضا هفتاد سال عمر می کند در طول زندگی حدود ده بار تمام اعضا و جوارحش عوض شده است
چنانچه برای نمونه می فرماید:
و لذا وقتی که بنده به این باور برسم که روح خدا در جسم من است بنده هرگز به خود اجازه نمی دهم که هر کثافتی به این جسم نزدیک شود
همانطور که برای مثال انسان به احترام خدا با قرآن که کلام خداست وارد دستشویی نمی شود...
واقعیت این است که جسم انسان برای روح همانند قفسی است که آدمی تا لحظه ی مرگ در آن اسیر است....
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
همچنین در رباعی دیگری جهان خاکی را به پرده ی سینما تشبیه کرده ام که در هر دوره ی زمانی عده ای بر روی آن ظاهر شده و به نقش آفرینی مشغول می شوند
فرض کنید که به همراه خانواده در جشنواره ای برای تماشای فیلم های سینمایی شرکت کرده اید
بر روی پرده ی سینما هنرپیشگانی را مشاهده می کنید که به نقش آفرینی مشغولند در حین نمایش فیلم فرضا پسر بچه ی شما می پرسد
پدر ! آن هنرپیشه کیست؟
مثلا شما پاسخ می دهید:
او پرویز پرستویی است
بله آنچه شما می گویید درست است منتهی این جواب می تواند با نگاهی دیگر اشتباه تلقی شود زیرا آنچه شما می بینید تصویری از پرویز پرستویی است و در واقع آنچه شما می بینید خود پرویز پرستویی نیست زیرا در آن لحظه هنرپیشه ی مورد نظر شما فرضا در تهران است اما شما تصویر او را بر پرده ی سینمایی در اصفهان مشاهده می کنید
پس از ساعتی آن فیلم تمام می شود و فرضا فیلم دیگری به نمایش درآمده و هنرپیشگانی جدید بر پرده ی سینما ظاهر می شوند در این حال شما می دانید که هنرپیشگان فیلم قبلی از بین نرفته اند
این وضعیت حالت زندگی انسانها بر روی این کره ی خاکی است
اصل وجود من و شما قطعا این جسم خاکی مان نیست این پیکر خاکی ما به مصداق همان پرده ی سینماست که تصویری از ذات ما بر آن ظاهر می شود کما اینکه فرضا در مدت هفتاد هشتاد سال عمر انسان در این جهان خاکی ؛ بارها و بارها سلولهای پیکر ما از بین رفته و مجددا بازسازی می شوند در حالیکه روح انسان همچنان بر این جسم تغییر شکل یافته تا زمان مرگ باقی است
به هر حال روح ما برای مدت محدودی بر این پیکر فانی تجلی می کند و پس از مرگ بطور کامل از جسم خاکی جدا شده و به جایگاه ابدی خود کوچ خواهد کرد و در جهان آخرت در منزلگاه همیشگی اش در پیکری متناسب با آن عالم ظهور کرده و زندگی خواهد نمود......

دیدگاه و پیام شما